چگونه سر کنم بدون عشق صبح و شام را
چه علتی بیاورم ندیدنِ مدام را
شلوغ شد دلِ من از برو بیای هر کسی
ولی دوباره یادِ تو شکست ازدحام را
منم که از تو دورم و صدای تو نمی رسد
وگرنه که تو میدهی جوابِ هر سلام را
نشانههای آخرالزمان رسیده پشت هم
و کرده است جا به جا حلال با حرام را
کم از جهاد نیست انتظارِ تو در این زمان
نه ساده نیست هر کسی ندارد این مقام را
به این رسیدهام فقط که دیدنت ملاک نیست
جهان مگر ندیده بود یازده امام را ؟
تو روزی عدل و داد را اقامه می کنی و من
ز نامِ قائمت فقط بَلَد شدم قیام را
بعید نیست عاقبت فقط به خاطرِ حسین
تو زودتر بیائی و بگیری انتقام را
بیا بخواه خونِ آن ذبیح را که ذبحِ او
به کربلا تمام کرد حجِ نا تمام را
شنیدهام که میروی تو در میانِ مجلسی
که از عموت بین روضه می برند نام را
کنارِ نهرِ علقمه شکست قامت حسین
کسی نمانده که دگر کمک کند امام را
بلند شو ز خاک غیرت خدا پناهِ من
که دوره کردهاند این حرامیان خیام را